#مرد_یخی_پارت_37


-بگو می شنوم !

-نمی خوام فقط گوش بدی میخوام نگام کنی

بغض صداش باعث شد نگاه ارمیا سمتش کشیده بشه

-چی شده شراره؟ از وقتی از کلاس زبان برگشتی ناراحت به نظر می رسی ! اتفاقی افتاده ؟

آهی کشید و با خودش فکر کرد " پس ارمیا خیلی هم بی توجه نبوده و فهمیده حال بدم رو ..."

ارمیا تلویزیون رو خاموش کرد و همه حواسش رو برد سمت عروسک چشم آبی خوشگلش ...

دست نوازشی رو موهاش کشید و با مهربونی خاصی گفت:

-چت شده خرگوشکم ؟ چرا بغض داره گلوت ؟

بی مقدمه پرسید:

-منو تو کمبود محبت داریم !؟؟

romangram.com | @romangram_com