#مرد_یخی_پارت_30
افسون سرش رو پایین انداخت و با انگشتاش بازی کرد...درست نبود این موضوع رو بیشتر از این کش بده ! این مرد تا اینجاش هم خیلی کمکشون کرده بود
-نمی بخشی منو ؟
-من از دست شما دلخور نیستم ...یعنی بودم اما حالا دلم باهاتون صاف شد !
لبخند صورت طاها رو پوشوند ...گوشه ی شال افسون رو جلو آورد و بوسه ی نرمی روش کاشت
-نوکرتم خانم کوچولو ! حالا من جواب سوالتو میدم با وکیل صحبت کردم گفت باید ثابت کنیم اون مرد از پدرت کلاهبرداری کرده ! کار سختیه اما شدنیه
افسون با خوشحالی سرش رو بالا آورد
-راست میگی؟ یعنی ممکنه بی گناهی پدرم ثابت شه
-توکل به خدا عزیزم ! من همه تلاشمو می کنم
romangram.com | @romangram_com