#مرد_یخی_پارت_19


همین جواب کوتاه کافی بود تا استرس با شدت وجود افسون رو احاطه کنه ولی چون بازیگر ماهری بود خیلی زود نقاب آرامش به چهره کشید

-باشه عزیزم ! این که ترس نداره الان زنگ می زنیم پلیس! از اول هم اشتباه کردی نرفتی دنبال شکایتت ! اما هنوز دیر نشده ...بیا فدات شم بریم داخل یه آب قندی چیزی بهت بدم رنگ به روت نمونده ...نگران هیچی هم نباش حل میشه

شیده لبخند کم جونی زد و بلند شد ...نمیدونست چی تو وجود افسون هست که خیلی راحت میتونه آدم ها رو آروم کنه !

-تو برو آبی به دست و صورتت بزن ! منم برم در ویلا ببندم

-خودم میبندم تو با ویلچر سختت میشه

اخم مصنوعی صورت افسون رو پوشوند

-برو بچه ... یعنی من نمی تونم یه در ساده رو ببندم !دستم که مثل پام چلاق نیست !

دوباره چشم های شیده پر از آب شد ...

-به خدا نمیخواستم بهت توهین کنم ! منظوری نداشتم

-وا مگه من گفتم منظوری داشتی؟ این روزها خیلی حساس شدی شیده ! هرچی میشه میزنی زیر گریه بعد هم میایی منو موعظه می کنی که گریه دردی ازت دوا نمی کنه و. .. اول برو خودت رو اصلاح کن بچه جون ! رطب خورده که منع رطب نمی کنه!

romangram.com | @romangram_com