#مرد_یخی_پارت_17


-دختر خوب چی شده ؟چرا نمیایی پس؟ نگرانت شدم

دست هاش رو از صورتش برداشت و نگاه لرزونشو به افسون هدیه داد

-خدای من ! شیده چرا رنگت پریده ؟ کی بود پشت در ؟نکنه بابا حسینم طوریش شده!

شیده بریده بریده جواب داد

-نه ! اون ا ین جا بو د

افسون دستشو برد سمت لب های لرزون دوستش و لمسش کرد

-کی اینجا بود ؟ چرا داری می لرزی؟

صدای زمزمه وار شیده، استرس افسون رو بیش تر کرد

-همون مرد با چشم های وحشی

چند ثانیه کافی بود تا افسون حرف های شیده رو هضم کنه ... با تردید پرسید :

romangram.com | @romangram_com