رمان مرد یخی

#مرد_یخی_پارت_145


صورتم طلب دست هات رو می کنه

دارم زیر بار نبودن ات له می شم!

کارم شده تماشای عکس ات و دعا برای سلامتی اتراستی از وقتی رفتی دلم خیلی بهونه بابا حسین ام رو می گیره! تو با من و احساسم چی کار کرده بودی که جای خالی عزیزترین ام زیاد به چشم ام نمی اومد؟

دلم خیلی برات تنگ شده مرد مهربون من!

امشب یه تصمیم مهم گرفتم میخوام برم زیر تیغ عمل تا بعدش پر بکشم سمت ات

اگه بال و پر داشته باشم کسی نمی تونه مانع اومدن ام بشه

اگه عمل کنم، به چشم تو هم یه دختر کامل به به نظر می رسم و دیگه ترسی برای از دست دادن ات ندارم.

کمی مکث کرد ...بوسه ی رو عکس ارمیا زد و اون رو روی قلبش گذاشت

می شنوی صدای قلبم رو؟ فقط برای تو می تپه !

نمی دونم قلب بیچاره ام چی کار کردی که دائم بهونه ی تو رو می گیره!

romangram.com | @romangram_com