#مرد_یخی_پارت_124
این رو گفت و اولین مشت گره خورده اش رو صورت اش فرود آورد
-عوضی امروز تقاص تک تک لحظه های که بدون افسون عذاب کشیدم رو ازت می گیرم !
مشت هاش یکی یکی رو سر و صورت طاها فرود میومدند ...
-آخ نزن لعنتی ازت شکایت می کنم
با شنیدن این حرف، مشت هاش محکم تر از قبل شدند و این بار سینه و شکم طاها رو نشونه گرفتند
-گور پدر شکایت ! اگه مردی الان از خودت دفاع کن دکتر پاستوریزه ! فقط زن بازی بلدی ؟ آمارت رو دارم! همین چند ساعته وکیلم چند تا از موردهای اخلاقیت رو برام در آورده! خودم هم یه نمونه اش رو چند دقیقه پیش دیدم! آخه تو آشغال چطور جرات کردی سمت افسون من بری!؟ تو غیر این که یه عوضی متظاهری هیچی دیگه نیستی !
طاها سعی می کرد از خودش دفاع کنه اما مقابل کوه عصبانیت ارمیا نمی تونست بایسته!
بالاخره رو زمین افتاد ...از درد به خودش می پیچید و به ارمیا فحش می داد
-ازت شکایت می کنم آشغال ...به خاک سیاه می نشونم ات !
جوابش فقط ضربه های محکم پا بود.
romangram.com | @romangram_com