#مرد_نفرین_شده_پارت_63
واقعا به این فکر نکرده بودم.
نکنه واقعا اونی که من می دیدم
توهم باشه؟ ولی پس صورتم
چی؟ یعنی خودم اون بلا رو سر
خودم دراوردم و بعد فراموشی
گرفتم؟ یا باید این کارام
میخوام جلب توجه کنم؟
نتونستم جواب سوالش رو بدم
چون اگه بخوام صادق باشم
همچین حرفی رو به هیچ وجه
باور نمی کردم.
وقتی سکوتم رو دید ادامه داد:
من واقعا نگرانتم شهره جان.
این جوری هم خودت رو نابود
میکنی هم که به دیگران این
اجازه رو میدی که کلی پشتت
حرف بزنن. و یه دیوونه
حسابت میکنن. من صلاحت رو
میخوام این طوری اگه بریم
دکتر بهت دارو میده و زود
خوب میشی. منطقی فکر
کن من اگه این حرف رو میزنم
به خاطر خودته من برادرتم،
دشمنت که نیستم.
romangram.com | @romangram_com