#مرد_نفرین_شده_پارت_57
خودت درست کردی رو درست
کن تا بریم.
چشم غره ای رفت و همچنان
همونجا ایستاد.
نه دیدم این خانم از رو نمیره
پس خودم دست به کار شدم
دست انداختم و با خونسردی
تمام بدون اینکه به اعتراض ها
تقلا هاش توجهی بکنم
دکمه های مانتوش رو باز کردم
و مانتو رو از تنش دراوردم.
مانتوش رو پرت کردم یک طرف
و بعد تو یه حرکت سریع سوگند
رو روی کولم انداختم و به
طرف حمام قدم برداشتم.
با مشت به کمرم میزد و ازم
میخواست بزارمش زمین
خنده ای کردم به پشتش زدم.
وقتی دید دارم به سمت وان
حمام میبرمش گفت:
اه داری چیکار میکنی امیر
بزارم زمین.
من:تقصیر خودته سوگندحرفم
رو گوش نکردی نتیجش شد این.
romangram.com | @romangram_com