#مرد_نفرین_شده_پارت_5


تو همین فکرا بودم و اصلا حواسم به رانندگیم نبود که با دیدن ماشینی یهو جلوم سبز شد فرمون ماشین و چرخوندم ودر اخر دوباره به سختی کنترل ماشین و به دست اوردم و زدم رو ترمز.

باید یه هوایی به کلم میخورد وگرنه یه بلایی سر خودم میوردم.

از ماشین پیاده شدم و با دیدن لاستیک ماشین که پنچر شده بود. عصبی مشتی به سقف ماشین زدم و غریدم:الان چه وقت پنجر شدنه اخه.

کتکمو در اوردم و تو ماشین گذاشتم و بعد شروع کردم به پنچر گیری لاستیک.

مشغول بودم که گوشیم زنگ خورد.

بلند شدم و از تو جیبم گوشیمو در اوردم. یکی از بچه های تو مهمونی بود

و البته یکی از رقیب های کاریم.

بی حوصله جوابش رو دادم.

من:الو.

_:الو شروین کجا رفتی تو؟؟ هه فکر نمیکردم با اون همه دک و پز و که داشتی این دختر این جوری حالتو بگیره، در ضمن چرا کم اوردی تو که میگفتی شروین حریف همه میشه.

من خودم به اندازه ی کافی قاطی بودم با حرف این عوضی بدتر م شدم

غریدم:به تو هیچ ربطی نداره محمد تو کار های من دخالت نکن.

اینو گفتم و بی توجه بهش که داشت چیزی میگفت گوشی و قطع کردم.

این محمد خبرچینی بود که لنگه نداشت میدونستم حالا همه جا اتفاق دیشب رو پر میکنه.

حال و حوصله هیچ کس و نداشتم گوشی و خاموش کردم و پرتش کردم رو داشبورد ماشین.

وسایل پنچر گیری و جمع کردم و سوار ماشین شدم.

به ساعتم نگاه انداختم، دیگه باید میرفتم خونه فردا کلی کار داشتم و واقعا از من بعید بود با کاره یه دختر این جوری آشفته بشم، ولی تقاصش رو پس میداد.

********* ********** *********

جلوی ویلا بوقی زدم که مش رمضون اومد در و باز کرد. منم ماشین بردم تو.

واقعا هنوزم کلافه بودم و داغ کرده بودم و هیچی به جز شنا کردن حالم رو جا نمیاورد.

کتم و همونجا تو ماشین دراوردم وانداختمش رو صندلی کمک راننده.

از ماشین پیاده شدم و به طرف استخر رفتم.

با پرش رفتم و تو استخر روی اب شناور موندم.

تو فکر بودم که چطوری میتونم دوباره اون دختر گستاخ رو پیدا کنم.


romangram.com | @romangram_com