#مرا_دوباره_آغاز_کن_پارت_13
باز دلم هوس صادق هدایت میکند.
عشق مثل یك آواز ، یك نغمه
دلگیر و افسونگر است.
دیدی بازم حق با توست.عشق دلگیر است دلگیر تر از هر چیزی،انگار این دلگیری های زندگی افسردگی مرا بیشتر میکند.انگار این وابستگی من به نوشته های صادق هدایت دلمردگی ام را بیشتر میکرد.
با این نوشته ها و دل مشغولیها شب صبح میکنم که باز هم کمک بگیرم از کسی و فقط پروین را به خاطر می اورم.
تلفن به دست می شوم و باز هم از او کمک میگیرم.حالم و جریانات پیش امده را توضیح میدهم.
-باز تو زد به سرت.
-باور کن از دلشوره نفس کم اوردم.
-فعلا" که سر و مرو گنده نفس میکشی و فکرم نمیکنی مردم خوابن.
نگاهی به ساعت میکنم،نه صبح است پس خیلی دیر نیست.
-الان که نه صبح.
-اره، ولی جمعه اس،
تازه به خاطر میاورم جمعه است.اما داوود که جمعه ها خانه بود، این جمله را به پروین می گویم.
-لابد کاری داشته.شاید رفته خونه ی مادرش، مگه خودت نمیگی هیچ وقت بهت نمیگه کجا میره.
romangram.com | @romangram_com