#مانده_ام_جذبت_شوم_یا_دفعت_کنم_پارت_32

برگشتم سمتش...

با لبخند داشت نگاهم میکرد...

ـ دخترم تو یه فرشته ای... یه فرسته که خدا برای ما بنده هاش فرستاده تا بهمون بگه هنوزم هستن آدمهای خالص و نابی که ذاتشون از برگ گل پاکتره... از خدا میخوام هرجا که باشی خوش باشی...خوشبخت باشی... لبت پر از خنده باشه...بهترین ها نصیبت بشه....

فشاری به دستم داد...

ـ نمیدونم چه آرزویی داری اما هر چه که توی اون دل پاک و پر از محبت هست از خدا میخوام برآورده بشه..دخترم...

نگاهم میخ شمارشگر بود...!

105 ثانیه...!

" از ساعت متنفرم! این اختراع بشر که مدام جای خالی ِ حضورت را به رخ دلتنگی یادم میکشد"

بغض بدی توی گلوم حس کردم...

چرا ثانیه ها این قدر کند میگذرن...!

21 ثانیه...!

چشمامو بستم و با تکون دادن سرم بغضمو خفه کردم...

ـ ممنونم....

دستمو از زیر دستش بیرون کشیدم و عینکمو روی بینیم تنطیم کردم...

5

4

3

2

1

تمام...!

بالاخره تمام شد...

ثانیه های عذاب آور جهنمی که بدتر از خود جهنم بود..!


romangram.com | @romangram_com