#من_یا_اون_پارت_75
با استرس گفت:
-چی شد تبسم؟
من: هیچی... رتبه ات شده 900...
-هــــــــــی... تو چی؟
من: من شدم 65...
-مامان چی گفت؟ محرومم از همه چیز آره؟
و اشک توی چشماش جمع شد... تعجب کردم. بغلش کردم و گفتم:
-نه عزیزم... من با مامان حرف زدم... گفت فقط یک هفته حق بیرون رفتن از خونه رو نداری... بقیه ش دیگه حله...
ترنم: ولی من نمیتونم یک هفته آبان رو نبینم... ترنم دوستش دارم...
شوکه شدم... من فکر میکردم ترنم متین رو دوست داره ولی...
من: پس متین چی شد؟
-نمیدونم فعلا که هستش ولی میخوام باهاش بهم بزنم... آبان گفته تا ماه دیگه میاد خواستگاریم...
من: چی؟ واقعا میخوای ازدواج کنی ترنم؟
romangram.com | @romangram_com