#من_یا_اون_پارت_18
-اِ تبسم!... سلام تبسم...
و اومد جلو و با خنده بهش دست دادم و گفتم:
-تو الان وسط دعوا بودی؟
اشکان: نه اولش بودم...
و در حالی که به پارمیدا دست میداد گفت:
-تو چطوری پاری جوووون؟؟؟!!
پارمیدا: مرسی... بابا این شایان بدبخت داره حرص میخوره... اون عرفان داره سه ساعت باهات حرف میزنه بعد تو خیلی شیک اومدی داری سلام میکنی؟
اشکان خواست جواب بده که یهو شایان داد زد:
-بیا اینجا ببینم...
اشکان: اوه اوه من رفتم...
بعد راه افتاد به سمت شایان... یهو پروانه گفت:
-واااای... بچه ها شایان مشکل داره اگه خیلی عصبی بشه یا شوک شدیدی بهش وارد بشه همینجوری نا خودآگاه اشک از چشمش میاد...
زدم زیر خنده و گفتم:
-چه مشکل باحالی...!!
romangram.com | @romangram_com