#من_یا_اون_پارت_136

بعد از 5 ساعت متین بالاخره خسته نباشید گفت و همه رفتیم داخل اتاق استراحتمون که هم یه چیزی بخوریم و هم برای اجرا آماده بشیم. تا مردم همه بیان و جمع بشن یه یکی دوساعتی طول میکشید. پس رفتم پیش متین و گفتم:

-ببخشید... متین من میتونم برم خونه؟ تا قبل از شروع کنسرت برگردم؟

متین: آخه برای چی؟ میترسم یه وقت دیر برسی...

-قول میدم سر ساعت اینجا باشم...

متین: باشه برو...ولی قول دادیا...

-باشه ممنون...فعلا خداحافظ...

متین: تبسم....

برگشتم:

-بله؟

-مواظب باش...تند نریاااا

با لبخند گفتم:

-باشه...حتما... فعلا خدافظ...

زمزمه کرد:

-خدانگهدارت...

romangram.com | @romangram_com