#من_یا_اون_پارت_135
-کی اومد؟؟!!
متین: خواننده مون... بدو بریم استقبالش که ناراحت نشه...
هر دو رفتیم و وایسادیم کنار بقیه... با دیدن مازیار فلاحی که از ماشین پیاده شد همین جوری موندم... بعد توی درو خودم و با تبسم درونی م کلی جیغ جیغ کردم...«واااااااااای....تبسم� �مممم... مازیاره... خواننده ی مورد علاقه م...وااای آخ جوووون...»
وقتی هیجانم فروکش کرد به تبعیت از بچه ها که جلو میرفتن و بعد از خوشامد گویی خودشون رو معرفی میکردن با متانت همیشگی و ذاتیم جلو رفتم و گفتم:
-سلام آقای فلاحی....خیلی خیلی خوش اومدید...من تبسم امیری هستم. نوازنده ی پیانو... امیدوارم اجرای خوبی داشته باشید...
با لبخند و لحن گرمی گفتم:
-سلام خانم...خیلی ممنون...خوشبختم
خواستم برم عقب که یهو ترنم از وسط جمعیت پرید بیرون و کنارم وایساد و گفت:
-ســـــــلام آقا مازیار... منم خواهر تبسمم ترنم... در نقش تماشاچی... البته ما دوقلوییم...
و لبخند زد... وای خدای من آخه بچه این چه طرز خوشامد گویی و سلام کردنه؟؟ آبرمون رو برد... آقای فلاحی با لبخند گفت:
-وااای...شما دوتا چقدر جالبید! از لحاظ چهره با هم مو نمیزنید ولی اخلاقاً اصلا شبیه نیستید...!
ترنم: تبریک میگم...! شما هزار و پونصد و هشتاد و نهمین نفری هستید که این حرفو میزنید...!!
همه با شوخی و خنده آقای فلاحی رو نا داخل همراهی کردیم... 5 ساعت تا شروع کنسرت مونده بود و ما این 5 ساعت رو بی وقفه با صدای گرم و قشنگ آقای فلاحی تمرین کردیم... (ایست!...من یه توضیح کوچولو بدم. این که تبسم با آقای مازیار فلاحی که البته خواننده ی مورد علاقه ی منم هستن فقط زاده ی تخیالات منه و اصلا حقیقت نداره... یه وقتی اگه آقای فلاحی رو دیدید نردید یقه ی بنده خدا رو بچسبید که آی بگو ببینم تبسم امیری میشناسی یا نه هاااااا...!!! J)
romangram.com | @romangram_com