#من_یا_اون_پارت_125


-آره چرا که نه؟؟؟

رامتین: خب شروع کن... ما منتظریم...

لبخندی زدم و سری تکون دادم. نشستم پشت پیانو و گفتم:

-ولی قول بدید اگه بلد بودید همکاری کنیدا...

رامتین: باشه ولی اگه بلد نبودیم چی؟

با شیطنت گفتم:

-یه شام مهمون من... و اگه بلد بودید چی؟

-همون شامو مهمون من...

رامتین باشه ای گفت و همه دست زدن... گفتم:

-به شرط اینکه جر نزنید...

رامتین: قبول...

با یه لبخندی دستامو روی کلیدای پیانو حرکت دادم و شروع کردم به زدن آهنگ خونه ی مادربزرگه! اولین کسی که شروع کرد به خوندن نسیم بود. معلوم بود که این کارتون رو دوست داشته هاااا! و به دنبالش همه شروع کردن به خوندن... حتی رامتین:

خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره


romangram.com | @romangram_com