#من_یا_اون_پارت_12

-سلام... صبح به خیر...

مامان: سلام... ببینم الان تبسم کدومتونه؟

همزمان دستامونو بردیم بالا...

مامان لبخندی زد و گفت:

-ترنم؟؟

هم زمان گفتیم:

-بله؟

مامان بلند خندید و گفت:

-فینقیلی ها... اول صبحی منو میخواید دست بندازید؟ 18 سال بزرگتون کردم حالا توقع دارید ندونم کدومتون تبسمه کدوم ترنم؟

به من اشاره کرد و گفت:

-سلام تبسم جان...

و رو به ترنم ادامه داد:

-صبح تو هم بخیر ترنم عزیزم... خب... حالا هر دوتون زود تر صبحانه تون رو بخورید و برید بشینید سر درستون... منم برای اینکه حوصله م سر نره یه سر میرم پیش خاله ژاله و بر میگردم...

من: وای... مامان خوش به حالتون... سلام منو به پارمیدا برسونید...

romangram.com | @romangram_com