#من_یا_اون_پارت_102

-برو بهت خوش بگذره...

سریع رفتم توی اتاقم و مشغولآماده کردن خودم شدم... یه شوار جین یخی پوشیدم با پالتوی خوشگل و شیک مشکی... شال مشکی هم سرم کردم و یه آرایش ملایم هم روی صورتم انجام دادم. چتری هامو دادم پشت گوشم و رژ لب کالباسی رنگی زدم. کفش های پلشنه بلند مشکی مو هم پام کردم و بعد از خداحافظی از مامان رفتم بیرون. قصد داشتم بچه ها رو ببرم همون رستورانی که با متین رفته بودم. دلم براش خیلی تنگ شده بود. خیلی... رفتم دنبال پارمیدا و لیندا. وقتی لیندا میخواست سوار بشه اول آروم و با احتیاط درو باز کرد و داخل مشاین رو نگاه کرد و گفت:

-اون توله سگو که نیاوردی؟

من: کیو؟؟ توله سگ کیه؟ چرا فحش میدی؟

-خب هست دیگه... تازه پدر سگم هست...

من: اِ... بی ادب نشو دیگه... کیو میگی؟ چه دل پری هم داری؟

-همون پی پی رو دیگه...!!!

غش غش خندیدم و گفتم:

-آهان... پوپُ رو میگی؟؟ پی پی چیه عوضی؟؟

لیندا هم خندید و رو به پارمیدا گفت:

-دروغ میگم پاری؟ هم توله سگه هم پدر سگ...!

پارمیدا هم خندید و چیزی نگفت... یه نگاه به آسمون کردم که بی وقفه میبارید... به لیندا گفتم:

-نه نیاوردمش بشین بریم... خیس شدی... هوا سرده...

لیندا: آره.. بدجوریم سرده... یخیدم...

romangram.com | @romangram_com