#من_تو_او_دیگری_پارت_8
پرستو نفس عمیقی کشید وگفت: از این سی وسه نفر همشون حسابداری خوندن...
ارمیتا: ارشد داریم؟
پرستو: اره ... زیاد...
ارمیتا: اونایی که ارشد دارن وجدا کن...
پرستو ده دقیقه مشغول بود که گفت: هفده نفر ارشدشون تموم شده.
ارمیتا: سابقه ی کاریشون چقدره؟
پرستو دوباره در پرونده ها فرو رفت و بعد از چند دقیقه اعلام کرد: بعضی هاشون صفر... بعضی ها هم حداقل پنج شیش سال سابقه هم دارن...
ارمیتا در اینترنت می چرخید سرش را از بالای لپ تاپش بلند کرد وگفت: خوبه.... 4 سال سابقه به بالا رو جدا کن....
پرستو با اخم گفت: خوب.... هشت نفرن امر دیگه؟ بفرستمشون داخل باهاشون مصاحبه کنی؟
ارمیتا: لازم نیست.... گفتی هشت نفرن؟
پرستو: اره...
ارمیتا: کدوما اخراجی هستن... کدوما استعفا دادن؟
پرستو: 3تاشون اخراجی هستن... یکیشون شرکتی که توش کار میکرده ورشکست شده... بقیه هم خودشون استعفا دادن...
ارمیتا: خوبه... و فکر کرد اگر در فرمی که برای استخدام طراحی کرده بود این قسمت را نمیگذاشت چه میشد. از اینکه بعضی ها صادقانه گفته بودند اخراج شدند خوشش می امد این صداقت در کار را نشان میداد.!
ارمیتابا مکث گفت: خوب از اینا . گفتی سه نفرن؟.. سن هاشون چطوریه؟
پرستو: یکیشون سی سه سالشه... یکی بیست هفت سال... یکیشونم سی سالشه...
ارمیتا: بیست هفت سالهه بدردم نمیخوره... حوصله ی بچه بازی ندارم....
پرستو: اخی... نه که خودت مامان بزرگی.... خانم 25 ساله!
ارمیتا لبخندی زد وگفت: از این دوتا...
پرستو چشمهایش برقی زد وگفت: بفرستمشون برای مصاحبه؟
ارمیتا: نه.... کدومشون زنه کدومشون مرد؟
پرستو پوفی کشید وگفت: این که سی سالشه زنه....
ارمیتا دستهایش را جلوی سینه قلاب کرد وگفت: خوبه... حس نژاد پرستی تو همیشه حفظ کن... دختره استخدامه... از بقیه هم خواهش کن سالن و خلوت کنن...
پرستو نفس عمیق و کسلی کشید وگفت: واقعا تو دیگه کی هستی... بیچاره ها رو میدیدی ....
ارمیتا: مگه سینماست....
romangram.com | @romangram_com