#من_تو_او_دیگری_پارت_153

راه رفت... راه رفت ... راه رفت... موهایش را کشید... چرا... چرا ... به کف دستهایش نگاه کرد... جرات نداشت اگر داشت الان اینجا ... اسم نگین را از کجا اورد؟

چرااورد... با کلافگی دستی به موهایش کشید ... ان هارا تا جا داشت کشید ... درد در مغز سرش پیچید... مهم نبود... بودن نگین درد بیشتری داشت!

اخرش چه میشد...

نگین... کاش نبود ... حالا بود کجای دنیا را گرفته بود؟! خسته بود ... کلافه... گیج ... منگ... مبهم... در ان چهار قدمی پشت بام... در میان کولر و دیش های ماهواره ای ... را ه رفت... صد سوال بی جواب و ... خسته بود یک کوه بار روی شانه هایش بود ... مرد بود باید بار روی شانه داشته باشد ... کاش نبود ... میخواست فریاد بزند نامرد است این کوله بار را بردارید تحملش سخت است . سخت بود.

حالا حتی نفس کشیدن هم سخت بود... همه اش درد بود... از بدو تولد تا حالا...

ازدواج کرد که زندگی تشکیل دهد... خانواده ای داشته باشد که خودش هرگز طعم واقعی اش را درک نکرده بود!

پوفی کشید.

به اسمان نگاه کرد... خدا... ترجیح میداد فکر کند هست ... بود ... مسلما بود ... !

پوفی کشید ... کاش کسی بود که بگوید چه کند... با این وضع چه کند...

اگر یک دقیقه ی دیگر در تاریکی شب میان ته سیگار ها ودیش و کولر ها زیر سایه ی خدا و نفرت و بغض و کوله بارش در ان خلوت سیاه که تک نور های نقطه ای در شهر پیدا بود را دید میزد می ماند قطعا خفه میشد....

از تماشای تک نو رهایی که معلوم نبود در غرق سیاهی پشتشان یا زیرشان یه جلویشان چه ممکن است رخ دهد... دنیاست... این خراب شده دنیاست!

از پله ها پایین رفت. ساعت دو صبح بود. با دیدن عقربه های ساعت جدیدش و در ورودی اپارتمان اهدا کننده ی ساعت کلافه دستی به صورتش کشید و کلید را از جیبش دراورد.

وارد خانه شد ، به اتاقش رفت .با دیدن تخت او ...

مثل یک فرشته ی کوچک... پا ک... معصوم... خالص... لبش را گزید...

روی زمین نشست... پیشانی اش را به نرده های حفاظ تکیه داد به پلک های بسته و دهان غنچه ی نیمه بازش که از اب دهن خیس بود نگاه کرد...

به ارامی دستش را به صورت او رساند.

نفس عمیقی کشید و گفت: بزرگ بشی مثل مادرت میشی؟

قفسه ی سینه اش به تندی بالا وپایین میرفت... دستهای کوچکش مشت شده بود. فکر کرد چه قلب کوچکی دارد!

با سر انگشت پوستش را نوازش میکرد.

به ارامی زمزمه کرد:

یه دختر دارم شاه نداره ..........صورتی داره ماه نداره

از خوشگلی تا نداره

به کس کسونش نمیدم.......به همه کسونش نمیدم

به راه دورش نمیدم ................به حرف زورش نمیدم

به کسی میدم یه دست باشه..........یه تنه تنش اطلس باشه


romangram.com | @romangram_com