#من_تو_او_دیگری_پارت_15

ارمیتا یک تای ابرویش را بالا داد وگفت: ولی به من گفت مرصاد برومند....

افسانه با غیظ و ارمیتا با بی تفاوتی همزمان گفتند: ولی طرف زن داره!!!

افسانه از جا بلند شد وگفت: برو لباساتو عوض کن بیا از مازیار تعریف کن ... بالاخره به نتیجه ای رسیدین؟

ارمیتا : اره عزیزم.... به نتایج خوب خوب... مازیار و ردش کردم و خلاص.

افسانه: خالی نبند....

ارمیتا: فکر کردی من اینقدر بیکارم که با این نره غول بشینم هر هفته هی نهار بخورم... بیشعور فقط بلد غذا رو به ادم زهر کنه...

افسانه با تاسف گفت: دیگه از مازیار بهتر؟ دکتر بود.... اونم متخصص!

ارمیتا: تخصصش تو سرش بخوره... از این به بعد هم تو کارای من دخالت نکن... مامان رفته تو جاش نشستی؟

افسانه: اتفاقا تلفن مامان بود... گفت حواسم بهت باشه... بابا هم سلام رسوند... بچه ی احمد هم پسر شده ... اسمش هم گذاشتن سام...

ارمیتا لبخندی زد وگفت: عمه فداش بشه .... سام؟ چه اسم یخی... سام... سام خالی به دهنم نمیچرخه... سامی...

افسانه با ادای خاصی گفت: فرمایش سما جونه... دوست داشتن اسم بچه اشون تک و ساده وبی نقطه باشه...

ارمیتا: حالا مثلا اسم نقطه دار چی میشه؟

افسانه: لابد استدلالش اینه که احمد بی نقطه است... سما بی نقطه است .... سام هم باید بی نقطه باشه... حالا این زرنگی ونگا ه کن... سما و چپ و راست کنی میشه سام...

ارمیتا: خوب تو چیکار داری...

افسانه: دارم سعی میکنم خواهر شوهر بازی دربیارم....

ارمیتا: ایشالا قدمش خیر باشه... مامان اینا نگفتن کی برمیگردن؟

افسانه: مامان که میمونه پیششون ... بابا هم گفت: میخواد یه سر بره سوئد پیش عمه مرجان و ببینه ... بهتر نیستن ... تو چه خجسته ای ها...

ارمیتا نفس عمیقی کشید و گفت: میرم یه دوش بگیرم خسته ام...

افسانه سری تکان داد و ارمیتا وارد حمام شد.

یک لحظه فکر کرد اسم مرصاد هم بی نقطه است!

یک لحظه فکر کرد اسم مرصاد هم بی نقطه است!

سرش را تکان داد ... داشت به چه کسی هم فکر میکرد. یک ربع هم با او اشنا نشده بود!

در اینه به خودش خیره شد.

صورت گرد و پوست گندمگونی که نمیشد به قطع گفت سبزه اما نسبتا یکی دو درجه تیره تر از گندمگون داشت. چشمهای قهوه ای سوخته اش درشت و کمی کشیده زیر ابرو های نسبتا ضخیم کمانی اش میدرخشید.

یک خال کوچک مشکی نقطه ای هم زیر ابروی چپش داشت... ان که دارد خال ابرو صاحب شوهر پر رو...!پوزخند تلخی زد و به اینه نگاه کرد. بینی عمل شده ی سربالا و چانه ای گرد و لبهایی برجسته که بخاطر دو دندان خرگوشی اش برجسته ترنشان میدادند. دندان های صاف وسفید ویک دست ، اما دو تا جلویی به نظرش زیادی ضایع می امد . هرچند خیلی نمیتوانست ادعا داشته باشد خیلی خوب است یا خیلی بد است.


romangram.com | @romangram_com