#من_تو_او_دیگری_پارت_132

مرصاد لبه ی تخت نشست و گفت: برانوش تو یه شوخی و اینقدر جدی گرفتی که...

برانوش با حرص گفت:شوخی نیست... اون زنده است...

مرصاد پوفی کشید و گفت: برانوش...

برانوش م*س*تقیم به مرصاد نگاه کرد و گفت: وقتی هیچ وقت جنازه اش پیدا نشد... وقتی همتون گفتید توی اون تصادف مرد... خوب شاید نمرده...

مرصاد با حرص گفت: تو این بیست و اندی سال کجا بوده؟ میخوان ازت سواستفاده کنن...

برانوش: چه سو استفاده ای مرصاد؟

مرصاد با غیظ گفت: اینا یه شوخی احمقانه است...

برانوش گوش نمیداد مرصاد با حرص گفت: احمق نباش...

برانوش پتو را روی صورتش انداخت و مرصاد خواست از اتاق خارج شود اما درچهارچوب ایستاد و گفت: برانوش مادرت فوت شده ... مطمئن باش!

و از اتاق خارج شد و در را محکم کوبید.

به سمت اشپزخانه رفت. سعی کرد ارام باشد... با حرص کتری را پر از اب کرد و مشغول شستن قوری بود ... با اسکاچ به جان بدنه ی قوری افتاده بود که بخاطر کف و لیز بودن قوری از دستش با کف سینک برخورد کرد و صدای بدی داد. صدای فس فس کتری روی گاز هم بلند شده بود ... با عصبانیت در داغ کتری را برداشت اما دست کفی اش سوخت و در کتری را روی گاز رها کرد.

با دیدن کفی که داخل اب جوش امده ی کتری ریخته بود پوفی کشید و دست از کارش کشید.

دستهایش را شست و زیرکتری را خاموش کرد... با دستگیره کتری را داخل سینک گذاشت و روی صندلی نشست.

سرش را روی میز گذاشت.

فقط امیدوار بود با تمام این اتفاقات برانوش زیادی به این مزاحم وابسته نشده باشد یا فکرش مشغول نشده باشد یا... انقدراحمق بود که با این تفاسیر به این خزعبلات اعتماد کند و باورشان کند.

ازجا بلند شد ... موبایل خودش و برانوش را برداشت و تقه ای به در اتاق زد ...

برانوش جوابی نداد ... ارام در را باز کرد... بنظر خواب می امد.

شلوارش را با یک جین تعویض کرد ... باید به کارواش میرفت تا ماشین برانوش را بردارد ...

ازخانه خارج شد ...

خیلی زود به کاراواش رسید و تمام مدت مسیر پیاده روی فکر میکرد چه اتفاقاتی رخ داده است.

به یک اس ام اس احمقانه نمیشد اعتماد کرد.

سوار اتومبیل شد ... حساب کرد و به سمت منزل مادری اش راه افتاد.

ظرف مدت یک ساعت انجا رسید.

نرگس در را برایش باز کرد هنوز سلام و چاق سلامتی اش را کامل نکرده بود که سرو کله ی خواهرش مهربان هم پیدا شد ...

مرصاد لبخندی زد وگفت: تو اینجا چیکار میکنی؟


romangram.com | @romangram_com