#من_تو_او_دیگری_پارت_114

مازیار:قول میدم حرفهای اخرمون باشه...

ارمیتا کسل گفت: خیلی خستم ... هم پای خوبی برای شنیدن نیستم.

مازیار: حالا تو قبول کن ... یک سومشو هم گوش بدی کافیه...

ارمیتا ناچارا سری تکان داد و گفت: حیف از جیغ و داد مامانم بعد از گزارش فرح جون کسل میشم وگرنه ... فکر نکن از ته دلم قبول کردم!

مازیار خندید وگفت: نمردیم وفهمیدیم ارمیتا خانم از یه چیزی هم میترسن...

ارمیتا کیفش را روی شانه انداخت و درحالی که یک تای ابرویش را بالا داده بود گفت: من حرفی از ترس زدم؟

مازیار: خوب کسل شدن همون معنی رو میده دیگه ؟

ارمیتا دست به سینه ایستاد وگفت: ادبیات وزبان فارسیت حقیقتا صفره...

مازیار خندید و ارمیتا گفت: من جز خدا از هیچ چیز نمیترسم...

مازیار با پوزخندی گفت: واقعا باید به شجاعتت افتخار کنم!

ارمیتا: میدونی جواب کسانی که مسخره ام میکنن چی میدم؟

مازیار:چی؟

ارمیتا:هیچی...!

مازیار مسخره خندید و گفت:این برای اینکه جوابی نداری...

ارمیتا لبخند مطمئنی زد و گفت: البته که اینطوری نیست ... فقط دارم حرمت نون و نمکی که خوردمو حفظ میکنم.

مازیار در اسانسور را باز نگه داشت تا ارمیتا داخل شود .خودش هم وارد شد و کنارش ایستاد و گفت: پس یعنی ممکنه جوابت با بی حرمتی همراه باشه؟

ارمیتا:تو از جانب من تا به حال بی احترامی به شخصی ودیدی؟

مازیار:هرگز.

ارمیتا: پس قطعا در جواب یه تمسخر ساده بی احترامی نمیکنم ...

مازیار:پس چرا حرف از حرمت زدی؟

ارمیتا: بیشتر نگران برداشت تو هستم... احتمال میدم جوابمو اینطور تلقی کنی!

مازیار: چه حساب شده؟!

ارمیتا:شک داشتی؟

مازیار: حالا خوشحال میشم جوابتو بشنوم ... چرا جواب کسایی که مسخره میکنن و نمیدی؟

ارمیتا:چون این تیپ ادمها معمولا از کم اوردن زیادی اینطوری جواب میدن و جوابی برای تمسخرشون وجود نداره!


romangram.com | @romangram_com