#من_تو_عشق_پارت_72


ــ مگه امروز شرکت نمیری؟

ــ حواست کجاست خانم حواس پرت ... امروز تعطیله

بلند شد و اومد سمتم و از کنارم که گذشت گفت:

ــ پس تا من یه دوش میگیرم تو هم آماده شو...

همون موقع زنگ خونه به صدا در اومد و با گفتن من درو باز میکنم به سمت در رفتم... در و که باز کردم با دیدن شقایق حرف زدن یادم رفت و فقط نگاهش کردم

ــ میتونم بیام تو؟

ــ آ ... آره ...

از جلو در کنار رفتم و اومد تو... یه نگاهی به کل خونه انداخت ... انگار که بار اوله میاد اینجا ...

با اشاره دستم رو اولین مبل نشست

ــ فرهاد خونه نیست؟

ــ فرهاد ...

ــ بهتر که نیست ... اینجوری راحتریم


romangram.com | @romangram_com