#من_تو_عشق_پارت_70


این چش شده بود ... از دیشب تا حالا همش داشت از من خواهش میکرد

ــ چی؟

ــ تا عروسی سامی و عاطفه صبر کن...نمیخوام موضوع طلاق ما خوشی این عروسی رو به دهن بقیه زهر کنه ... تازه شاید یه عروسی دیگه هم در راه باشه

ــ کی؟

ــ ترانه و شهریار

دهنم اندازه دهان اسب ابی باز شد

ــ چی؟

ــ تو خبر نداشتی؟

ــ پس ترانه اینو میخواست بگه ولی نگفت...

ــ من فکر میکردم میدونی

ــ دارم برات ترانه خانم

از این عصبانیتم خنده ای کرد و سرشو تکون داد...


romangram.com | @romangram_com