#من_تو_عشق_پارت_68


خنده بلندی کردم و ساکت شدم

ــ کدوم گوری بودی؟ ها؟

ــ اولا سلام ... دوما خواب بودم

ــ دیشب چه غلطی میکردی که تا این موقع خواب بودی؟

ــ واسه بچه خوب نیست بدونه ...

و خنده بلندی کردم

ــ عه؟ که واسه بچه خوب نیست ... منم چیزی که میخواستم بهت بگم رو دیگه نمیگم

ــ نگو ... اخرش که کم میاری و خودت میای بهم میگی

ــ پرو...حالا که اینجوره بمیرمم نمیگم

و گوشی رو قطع کرد ... میدونستم که نمیتونه طاقت بیاره و بالاخره بهم میگه ... لباسمو عوض کردم و از اتاق بیرون رفتم... فرهاد با دیدن لبخندی زد که کم پیش میومد رو صورتش ببینم ... سلام کردم و به میز صبحونه اشاره کردم:

ــ چه خبره؟ عجب میزی ...

ــ واسه تشکره


romangram.com | @romangram_com