رمان من ، قربانی یک انتقام

#من_،_قربانی_یک_انتقام_پارت_31

عشق تو در دل ناتوان شد... دل زار و تن نا توان شد

رفتي چو تیر و کمان شد ... از بار غم پیکر من ... از بار غم پیکر من

بار غم عشق او را گر دون نیارد تحمل ... بار غم عشق او را گر دون يارد تحمل

چون مي تواند کشیدن اين پیکر لاغر من

مي سوزم از اشتیاقت ... در اتشم از فراقت ...

کانون من سینه ي من ... سوداي من ازر من

اول دلم را صفا داد ... ايینه ام را جلا داد

اول دلم را صفا داد ... ايینه ام را جلا داد

اخر به باد فنا داد ... اخر به باد فنا داد

عشق تو خاکستر من ... عشق تو خاکستر من

اي که به پیش تو فتد ... سر به چمن خجل شده ... اخ جانم . واخ جانم . يار

سوسن و گل به پیش تو ... بنده ي منفعل شده ... اخ جانم . واخ جانم . يار

تا به کي از غمت گدازم ... در هجرت سوزم و بسازم ... اي صنم سوزونو بساز

در عشقت . سوزم اي . نگارا ... خدا را . تو کم کن . جفا را

با تکون خوردن چیزي جلوي چشمام به خودم اومدم

شیدا : الـــــــــــــــــــــــ ـو ... الــــــــــــــــو ... کجايي ؟

- هي ... هیچي ... ترسیدم .. چیزي شده ؟

شیدا : عاشقیا ... رفتي تو بر اهنگ

- واي اره خیلي قشنگ بود ... خواننده ش کي بوده ؟

شیدا : بله ... معرفي مي کنم استاد محمد رضا شجريان ... خواننده مورد علاقه ي اقا بهزاد

اصلا به بهزاد نمي خورد از اين اهنگا گوش بده ... حق چیزاي نشنیده والله

وقتي رسیديم بعد از جا به جا کردن وسايل همه رفتیم بخوابیم

من و شیدا توي يه اتاق ... بهزاد و ماهان توي يه اتاق ديگه ... مريم خانم اينا و بهار خانم اينا هم

هر کدوم تو يه اتاق بودن

اتاق ما و پسرا تو يه سمت بود و از تراس بهم راه داشت و همین طور مال مريم جون اينا و بهار

جون اينا

در حال حاضر بي خوابي عمل زيبايیه که من دچارش شدم

ديگه داشتم کلافه مي شدم ... پايین هم که نمي رم چون تاريک و ترسناک

اينا هم که ويلاشون رو تو بر جنگل ساختن اونم کجا رو قله ي کوه ... اه اصلا مگه جا قحط بود ؟

والله

romangram.com | @romangram_com