#من_به_عشق_و_جزا_محکومم_پارت_30
کی این جوری به کسی وابسته میشه؟ کسی هست مثل من تا خوشحال شم تنها این حماقت من نبوده؟
- دنبال من میگشتی؟
وای که قلبم از عرش به فرش افتاد. لرزشی خفیف و سریع به تمام بدنم کشیده شد. شک نداشتم رنگ از رخسارم پریده. بدنم سرد شد از حسِ یه باره شنیدن جملهاش.
- وای شاهد خفه شی. ترسیدم خو.
- این ورها؟ اون هم بعد از گرفتن دیپلم؟
شاهد هم دیده بود چشم چشم کردنم رو؟ دیده بود به دنبال کسی گشتنم رو؟
- اومدم مدرکم رو بگیرم. حدس زدم شاید تو رو هم ببینم.
وای. وای بر من. چه بود جزای دروغگو؟
- خب چرا اینقدر ترسیدی؟ رنگ پریده.
- از پشت سر، دهنت رو میکنی تو گوشم داد میزنی، میخوای نترسم؟
- داد کجا بود! نچ نچ خجالت بکش ترسو خانم.
- ترسو عمهاته.
- عمهی خودت.
romangram.com | @romangram_com