#من_به_عشق_و_جزا_محکومم_پارت_24
کِی تونست این همه حسِ بد رو تو وجودم بیدار کنه؟ کِی این نهال به قدری بزرگ شد که ریشههای نبودنش دور گلوم بپیچه؟ چقدر برای نبودنش بیتاب شدم که نیلوفر دست به دامانِ دلداری دادنم شد؟ و تنها جواب من به اون همه بیتابی قناعتی بود که نشون دادم.
- نیلوفر به خدا قسم برای هیچی نمیخوامش، فقط... فقط حداقل ببینمش. میدونم حق ندارم اون مرد رو بخوام، میدونم بین من و اون یه دنیا فاصلهست؛ ولی... ولی فقط یه کاری کن که بتونم ببینمش.
- قربونت برم. چرا میگی حقت نیست؟ مگه تو چی کم داری؟
چقدر پر توقع بودم از نیلوفری که یکبار اون هم پنهونی و شیطنت بار، مردِ قدمزده تو رویاهای من رو دیده بود.
کاش نیلوفر هم به خاطر بیقراری من گریه نمیکرد. کاش اون مسافرت هشت روزهاش رو از بینیش بیرون نکشیده بودم.
میدونستم از من خیکی خوشش نمیاد. از نگاهش، از خشمش فهمیده بودم این جادهای که توش پا گذاشتم یه طرفهست؛ ولی من با حرف دلم جلو رفتم. میدونستم که صد بار دیگه هم من رو ببینه هیچ حسی درونش بیدار نمیشه، میدونستم هیچ مردی دلخواه این همه چربی در کنارش نیست؛ ولی با وجود اون همه چربی من هم دل داشتم، احساس داشتم، من هم خودخواه بودم... و بودن اون مرد رو اطرافم میخواستم؛ ولی دریغا.... دریغا از یکبارِ دیگه دیدنش.
بعد از دو ماه دوری و ندیدنش بود که شاهد عصبی و دلخور لب باز کرد. درست روزی که برای فرار از دلتگیِ تلنبار شده روی قلبم کنار پلههای حیاط نشسته و هوا میخوردم.
هوا خنک بود؛ ولی من سوخته بودم از ندیدن مردی که زیباترین حسهای دخترانهم رو بیدار کرد.
شمعدونیهای مامان تازه آب خورده بودن، ماهیگلیهام نقل مکان کرده بودن به حوض کوچیک وسط حیاط. بوی خوبه کاشیهای آب پاشی شده تنها نکتهی خوبه حالم بود.
سبک وزنیِ پتوی مسافرتی نشون میداد یکی برای من نگرانه. یکی؟ کسی نبود جز شاهد.
یک پله پایینتر از من نشست. چقدر زشت که اینقدر جاگیر بودم. کلافگیش رو حس میکردم. نگاهش به من نبود، به جایی نزدیک ماهیهام. میدونستم حرفش رو بیمقدمه میزنه؛ چرا که هیچ وقت اهل حاشیه نبود. چقدر از شاهد شناخت داشتم. طبق انتظارم!
- یلدا میشه بگی این چند وقته چت شده یا نه؟
و من دلم میسوخت از این که اسمِ مردِ مورد علاقهم رو هم نمیدونستم. مگه عصر حجر بود؟ من تو چه قرنی زندگی میکردم که نتونستم سر از این موضوع به این سادگی در بیارم؟ چرا اون میدونست و من نه؟
romangram.com | @romangram_com