#من_به_برلین_نمیروم_پارت_35

مکثی شاید طولانی، حقیقتی توأم با تردید:

- نه.

کاش می‌شد ببینم پلک چپش می‌پرد یا نه:

- به نظرت با این ازدواج آینده‌مون به گند کشیده میشه؟

کیاوش: چی فکر می‌کنی؟

آهی کشیدم:

- نمی‌دونم، نظر تو چیه؟

کیاوش: احتمال به گند کشیده‌شدن هر آینده‌ای وجود داره.

بحث ناشیانه به دست من عوض شد:

- جواب آخرت؟ هنوزم مخالفی؟

مکث، مکث، مکث:

کیاوش: نه؛ اما موافق هم نیستم!

یک نوجوان هفده‌ساله و یک نوجوانی که عید شروع بشود نوزده‌سالش می‌شود، کمی زود بود؛ نه؟

***

romangram.com | @romangram_com