#مامورین_پر_دردسر_پارت_30
اشکان:زهرمار نیشتونو ببندین قضیه چی بود؟
باراد زد رو شونه ی اشکان و گفت:فعلا بیخیال شو که رییس پوستمونو میکنه
و زیر لب ادامه داد:گرچه اگه اونم نکنه ستاره جبران میکنه
من که حرفشو شنیده بودم بازم خندیدم که متعجب نگام کردو خودشم خندید
رفتیم تو اتاق رییس دریا به محض ورودمون از جاش پرید و به پشت سرمون خیره شد و بعد نگاه
نگرانشو دوخت تو چشمام لبخندی زدم و چشامو باز و بسته کردم حس کردم یکم از نگرانی تو
چشماش کم شد ولی هنوز از بین نرفته بود
با صدای رییس نگاهمو بهش دوختم:کجاست ؟
باراد با لحنی که توش خنده موج میزد گفت:رفت پاکسازی
romangram.com | @romangram_com