#مامورین_پر_دردسر_پارت_156
کیفمو برداشتم و رفتم سمت خونه امشب یا فردا هم باید بامامان ایا
حرف بزنم تا دلیل دروغی که گفتن و بدونم
در و با کلید باز کردم و رفتم داخل چراغا روشن بود کیفمو تو اتاقم
گذاشتم و رفتم سر یخچال تا یکم اب بخورم
لیوان و به دهنم نزدیک کردم و یکم ازش و خوردم که به صدایی که
پشت سرم من و مخاطب قرار داد کل اب تو دهنم تف شد رو یخچال
برگشتم سمت مامان که پشتم بود :سکته ام دادین
-تقصیر خودته عین دزدا میری میای نمیگی نگران میشیم؟
romangram.com | @romangram_com