#مامورین_پر_دردسر_پارت_131
اینکه دستپاچه شه یا بیاد دنبالم با وقاحت تمام گفت که بیا خانمم نمیذارم بهت بد بگذره
اون شب گذشت و از فرداش ایدین افتاد به موس موس ولی من سنگ شده بودم و اهمیتی ندادم
دو روزی میشد که خبری از ایدین نبود پیش خودم میگفتم رفته
دنبال عشقرو حالش ولی رییس نگران بود و ردشو گرفت اخرین
جایی که ردیاب میزد تو قبرستون بود و گفت که برم دنبالش و منم رفتم
رفتم نزدیک تر تا برسم به جایی که ردیاب نشون میداد اون ور یه نور
میزد فکر کردم ایدینه رفتم سمتش ولی خشکم زد
ایدین بود ولی خودش نه جسده سوختش کل بدنش سوخته بود
romangram.com | @romangram_com