#مامورین_پر_دردسر_پارت_132

ولی صورتش سالم سالم بود(علت سالم بودن صورت در اینده گفته میشه

زانو زدم جلو صورتش و داد زدم اسمشو و خواستم بلند شه ولی تکون نمیخورد

یکم بعد صدای ماشین اومد و نیما اومد پایین

گوشیم زنگ خورد و یکی از پشت تلفن گفت تازه شروع شده منتظر باش

بعد اون با حال داغون رفتم به بقیه خبر بدم یسری تهدیدمون

میکردن بچه های تیم و برده بودن یکی از خونه های سازمان
منم رفتم به بقیه خبر بدم که


-که؟

:پسرا عسل و غزاله رو انداخته بودن بیرون اوناهم جیغ جیغ


romangram.com | @romangram_com