#مامورین_پر_دردسر_پارت_123
رفتم سمت جایی که کیفمو و انداخته بودم خم شدم که برش
دارم متوجه صدای زنجیری از پشت شدم از تو کیفمو عطرمو در اوردم و نزدیک گردنم کردم از
شیشه کنتور نیم نگاهی به عقب انداختم تا خواست با اسلحه بزنه پشت گردنم برگشتم سمتش و دو تا پیس زدم تو چشمش
تو عطر اسپری فلفل جا سازی کرده بودم
یارو با داد چشماشو گرفت سریع رفتم پشتش و دستبند زدم و اسلحرو گذاشتم رو سرش و
فشاری وارد کردم تا حرکت کنه
رفتم جایی که ماشین بود ولی از اشکان خبری نبود
رفتیم سمت پشت ساختمون که پر بود از بشکه های نفتی داشتم به
اطراف نگاه میکردم که اشکان و پیدا کنم ولی همون لحظه به سمتم
شلیک شد و تیر خورد تو بدن اون یارو و اینو از دادی که زد فهمیدم
romangram.com | @romangram_com