#مامورین_پر_دردسر_پارت_117

اشکان:راست میگه

رییس:خیر سرم رییستونما

اشکان:و البته عموی بنده پس مشکلی نیس ستاره بپر بریم

سرمو تکون دادم و دم در برا رییس دست تکون دادم که خندید


قرار شد یا ماشین اشکان بریم
یک ساعتی طول کشید تا برسیم

از ماشین پیاده شدیم اسلحمو چک کردم و گرفتم دستم اشکان جلوتر میرفت

رفتیم نزدیک ساختمون شیشه هاش شکسته بود و پوکه های روی
زمین نشون از درگیری تازه میداد
اشکان لب زد مراقب باش


romangram.com | @romangram_com