#مامورین_پر_دردسر_پارت_118

سرمو تکون دادم و اشاره کردم جدا شیم

سرشو تکون داد و از سمت چپ رفت تا از در اصلی بره داخل

منم گوشیمو در اوردم ولی با دیدن مانتوم که جیب نداشت اه از نهادم
بلند شد به ناچار گوشی و تو کیف گذاشتم و هنذفری بلوتوث و وصل

کردم کیفمو انداختم یه گوشه
ساختمون در دومش قفل بود پس

باید از نردبونی که به طبقه بالا میخورد میرفتم

رو به روی جایی که کنتر گاز بود وایسادم پامو گذاشتم رو لولای در

انبار و دستمو گرفتم به کنتر و یکم
خودمو بالا کشیدم چون جای دیگه
ای نبود که پامو بذارم مجبور بودم دورتا دستمو به دور کنتر قفل کنم


romangram.com | @romangram_com