#ما_پنج_نفر_پارت_86

عرفان بالحن نگرانی گفت:سلام چراگوشیتو جواب نمیدی مردم ازنگرانی

- ببخشیدتوی سالن بودم گوشیمم توی اتاقم بودبرای همین نشنیدم

-سعی کن همیشه گوشیت پیشت باشه میدونی که من نگرانت میشم

-چشم

-چشمت بی بلاخانمی خب دیگه چ خبر؟خوش میگذره بدون من میری سفر؟_سلامتی!ای بدک نیست

_عزیزمی تو!

راستی شنیدم بابات به بابام جواب منفی داده نمیدونی چرا؟

-عه...چیزه..خب..نه میدونی چیه بابای من خیلی سخت گیره برای همین جواب منفی داده(میترسیدم بهش بگم که من قبلا اتفاق بدی برام افتاده وبابا میترسه توام همون بلارو سرم بیاری)

-منم اگه جای بابات بودم نمیذاشتم دختربه این گلی روزود ازچنگم دربیارن.

خجالت کشیدم اروم گفتم:نظرلطفته.

_ولی خانم یادت باشه که من عقب نمیکشم چون لیاقتت بیش ترازاین حرفاست!

-خب دیگه من برم که مامان صدام میکنه!

خندیدوگفت:

ای خانم خجالتی باشه بروببین مامان چی کارت داره.خدافظ

romangram.com | @romangram_com