#ما_پنج_نفر_پارت_59


زپله های هواپیمااومدم پایین وبه اطرافم نگاه کردم آلارو دیدم که داره به این طرف نگاه میکنه وقتی منودید دویدطرفم منم همینطور وقتی بهم رسیدیم همدیگروسفت درآغوش کشیدیم عاشق خواهرم بودم.

_خواهرکوچولوی من چطوره؟

-دلم واست تنگ شده بودابجی بزرگه من خوبم توچطوری؟

-منم خوبم.

آلا16سالشه،رابطمون عالیه

-آلاجان بسه بذاربه ماهم برسه.

باصدای مامان آلاروول کردم وبه طرف مامانم رفتم ومحکم بغلش کردم تازه میفهمم که چقد دلتنگشون بودم بابارو هم بغل کردم وباهم به سمت خونه حرکت کردیم!

-وای آلاچقد خیابونا تغییرکرده.

_حالاهرکی ندونه فکرمیکنه 20سال ایران نبودی یازندان بودی!

-توهم مث سارافقط بلدی بزنی توذوق آدم.

خواستم مثلاتریپ این فیلمارو بگیرما

-بروبابا،بعدهم باادا گفت:تریپ این فیلما.

مایه خانواده4نفره ایم من نه عمه وعمودارم ونه خاله فقط یه دایی دارم که اونم این جازندگی میکنه.


romangram.com | @romangram_com