#ما_پنج_نفر_پارت_33
_ مرسی بابت رسوندنم
_ خواهش می کنم این حرفا چیه؟!
از ماشین پیاده شدم
_ راستی سارا۰؟
برگشتم طرفش
_ بله؟
_ ممکنه بابام بهت زنگ بزنه گفتم آمادگیشو داشته باشی.
لبخندی زدم و گفتم: باشه مرسی که گفتی۰
به طرف در خانه حرکت کردم
_ سارا؟
برگشتم و گفتم: دیگه چیه؟
خندید و گفت: مهمونی میای دیگه؟ فکرامو بکنم بهت خبر می دهم۰ لبخندی زد و گفت: باشه پس منتظرم۰ رفتم طرف خونه و در را باز کردم و رفتم داخل۰
اون هم یه بوق زد و رفت.
romangram.com | @romangram_com