#لرد_سوداگران_پارت_3
_انقدر خودخواه نباش بجم
دستکشامو درست کردم ،دکمه کتم بستم وارد سالن غذاخوری شدیم هیچکس جز یه مرد و محافظینش نبود بهش که نزدیک شدم فقط سرشو تکون داد و به صندلی اشاره کرد روبه روش نشستم آدم دقیقی به نظر میرسید
_از آشناییتون خوشبختم تعریفتون و خیلی شنیدم هرچند تعریف زیرکی و تمییز کارکردنتون، زیاد حاشیه نمیرم تو پاکت جلوتون عکس و مشخصات کسی که میخام برام بی صداش کنید هست و نصفی از پول بقیشم بعد از رسیدن خبر اتمام کارتون به حساب ریخته میشه
دستمو دراز کردم و پاکت برداشتم از جام بلند شدم داشت .کیکشو میخورد
بدون حرفی از هتل زدم بیرون عجله ای برای کارم نداشتم تو ماشین نشستم هیچوقت اهل سوال کردن نبودم به آدرس نگاه کردم نزدیک بود عکس یه پیرمرد چاق بود برام مهم نبود که کی هستن اونقدرا به پول هم اهمیت نمیدادم بنیتا خودش رنجم و میدونست و همونارو برام انتخاب میکرد
_خوب پولی به جیب میزنیا
_توم میتونی پادو خورده ها نباشی
_بهرحال من مثل تو اونقدرا حرفه ای نیستم
_من و تو یه جا تعلیم دیدیم
_فکرنکنم اون چیزایی که یادمون دادن به اموزش میخورده
_خب تو این یارو رو میشناسی
_اوه اره تمام خاندانش و دراوردم یه شرکت داره اینیم که میخاد تو داغونش کنی شریکشه ولی خب انگار براش دم دراورده میخاد ساکتش کنه خیلیم عجله داره میدونم که امشب خونه این خپله یه مهمونیه میتونه وارد شی !برات دعوت نامه هم گذاشته میخاد خیلی تمییز انجام بدی تا کسی متوجه نشه
_چه سخت اصولا اینطوری آدم نمیکشم
_مرداس خوب گوش بده خیلی باید مراقب باشی کله گندن کلیم محافظ داره
_برا من حل شدس کشش نده الانم میخام برم خونه اگر کار نداری دیگه
_خیلی نامردی میرسوندیم دیگه
_ماشینت پشتم پارکه باهمون برو
romangram.com | @romangram_com