#لرد_سوداگران_پارت_157
_مرداس چیشده؟ چرا صدات گرفته
_امین گفتی زنت متخصص زنانه؟
_چیشده اخه حرف بزن ؟ برا چی ؟اره هست
_بیارش خونه استاد سرخ تا 3ساعت دیگه
تلفن و قطع کردم ،به تماسا نگاه کردم یزدان 12بار زنگ زده بود شمارش و گرفتم
_کجایی مردتیکه ؟چیشد کجا رفتی یهو؟
_ویدا رو اوردم بیمارستان
_مرداس بدبخت شدیم
کمرم تیر کشید رو صندلی سقوط کردم و گوش دادم به صدای نگران یزدان
_چیه
_بدل پرهام وکشتن
_خب
_نمیفهمی مرداس؟بعد اینکه رفتی مهمونی و زود جمعش کردیم،منوچهر قرار بعدی و برای آخر هفته گذاشت، پرهام رفت تو اتاقشون من اندازه نیم ساعت غافل شدم رفتم تو اتاق دیدم کشته شده و چشماش تو خالیه،وندا هم فرار کرده.یه یادداشت هم گذاشته ، مخاطبش تویی نوشته ؛از وقتی که بابام کشته شد من با ژاله بودم و میخواستم بهت نزدیک بشیم الان برای باز کردن اون گاوصندوق به چشما نیاز داری.
گوشی از دستم افتاد ،پس وندا جاسوس خونم بود، ژاله نیومد چون اونو داشت. حتما امیر تا حالا درمورد گاوصندوق بهش گفته که دنبال چشمای پرهام بودن و همچین کاری کردن
کفش زنونه ای جلوم قرار گرفت سرم و بالا اوردم ،دکتر بهم خیره شده بود
_آقا بهتره خودتونم استراحت کنید،همسرتون باید با یه روان شناس صحبت کنه وگرنه اینطوری دوباره اغدام به خودکشی میکنه ،حالش که بهتر شد میتونید ببریدش،بچه قوی دارید که تا الان زنده مونده
_ممنون
romangram.com | @romangram_com