#لرد_سوداگران_پارت_146
_امین برو خونه هستی
_چرا؟
_امین امروز خیلی سوال میکنی منم اصلا حوصله ندارم
نگاهم نکرد ولی با حرص زیادی پاشو رو پدال گاز فشار داد، بعد چند ساعت ترافیک و تحمل کردن به اپارتمان نقلی هستی رسیدیم
زنگ سوم رو زدم ،صدای یه مرد تو آیفون پیچید
_کیه
_هستی هست
_شما؟
_قراره پشت در برا تو توضیح بدم که کیم
_اره من همه کارشم توضیح بده
مشتم و محکم کوبیدم به آیفون، دوربینش خورد شد. برگشتم سمت امین، تا قیافم و دید سریع دست کلیدش و دراورد
جلوی در واحد وایسادم،چندبار با پام محکم به در خونش کوبیدم، صدای یه مرد میومد که داشت فحش بارم میکرد دستام و مشت کردم هزار بار به هستی گفته بودم غریبه نیاره تو خونه
مرد که تو چار چوب مشخص شد مشتم و تو صورتش خوابوندم، صدای دادش تو کل واحد پیچید ،هستی سریع به سمتم دویید دستم و میکشید و التماسم میکرد ولی من تا میخورد میخواستم بزنمش، صورتش که پر خون شد دست کشیدم
از روش بلند شدم همینطور داشت خون بالا میورد
هستی: چیکار کردی مرداس؟
_خفه شو هستی وگرنه دندونات و تو دهنت خورد میکنم، بهت گفتم کثافت کاریات و نیار تو واحد
romangram.com | @romangram_com