#لرد_سوداگران_پارت_135
کلافه به جمعشون نگاهی انداختم ،هیچی از توضیحاتشون نمیفهمیدم
امین: بنظرم باید دو دسته بشیم و تعداد نفراتی که تو خونه هستن و میخوان حواس پلیسا رو پرت کنن بیشتر باشه میتونیم بندازیمشون تو تله بعد خونه رو بفرستیم هوا
هه دوباره همون منوال و در پیش گرفتن کشتن پلیسایی که براشون اطلاعات اشتباه فرستادن
_اینبار شکست میخورید
جمع ساکت شد سرا به سمتم چرخیدن،به دستم خیره شدم و با خونسردی تمام ادامه دادم
_از یه سوراخ دوبار نیش نمیخورن
ناصر:پیشنهادت چیه؟
سرم و بلند کردم و به سعید خیره شدم ،پلک چشم تو خالیش میپرید
_بهتره دو دسته بشیم،فکر کنن دوتا محموله قراره رد شه،باید یه سری و قربانی کنی
سعید: مرداس تو ضمانت میکنی؟
_من کاری به محموله تو ندارم اینو که یادته
_پس دنبال چی که اومدی اینجا
_خودت بهتر از هر کسی میدونی دنبال چیم
_مگه یه جعبه چیه که تو بخاطرش میخوای بیای وسط اون درگیری؟
_ به تو ربطی هم داره؟
صورتش از عصبانیت سرخ شده بود ،از پشت میز بلند شدم ،برام مهم نبود محمولشون چی میشه برای من فقط باری که هستی سفارش داده بود مهم بود
امین: مرداس نمیشنوی صدات میکنم؟
romangram.com | @romangram_com