#لرد_سوداگران_پارت_134
_خب حالا مرداس بیچاره چی؟
خونم به جوش اومد،لباسم و چنگ زدم که تهوع امونم و نبره
_به تو هیچ ربطی نداره وندا من چیکار با مرداس میکنم، اینو خوب تو گوشات فرو کن من ازش متنفرم،متنفر
اخمهاش تو هم رفت و جدی به صورتم نگاه کرد
_هیچ معلوم هست چت شده چرا اینطوری با من حرف میزنی؟
انگشتاش دور مچم حلقه شد ،خاستم دستم و بکشم ولی زورم نرسید و اون بیشتر منو به سمت خودش کشید .زانوم به تخت خورد و تعادلم و از دست دادم ،معدم تیر کشید حس کردم اسید معدم تا حلقم بالا اومد
_بهت گفتم تنهام بذارید،توم میخوای مثل اون حیون وحشی بهم آسیب .......
جلوی دهنم و گرفتم که ادامه ندم،کنارم زانو زد. سرم و زیر انداختم تا نتونه اشکام و ببینه
_ویدا منو نگاه کن، ببینم چی داری میگی؟مرداس اذیتت کرده؟
هیچی نگفتم و سکوت کردم موهام و آروم نوازش میکرد ،خوبه که حداقل خواهرم رو داشتم
_ویدا شروط تو عقد رو یادته؟میتونیم شکایت کنیم و طلاقت و بگیری،حتی اگر تو بخوای من پرهام رو هم کنار میذارم
ناباور به صورتش خیره شدم ،کلمه طلاق تو ذهنم اکو شد و حسی که از اون شب، نفرت منو بهش بیشتر میکرد، زبونه کشید
به وندا نگاه کردم تا مطمئن بشم حرفاش جدی یانه
صورت مصممش بهم قوت قلب داد که پشتیبانی دارم برای نجات از دست اون مردو این شرایط کشنده
_باشه موافقم
مرداس
romangram.com | @romangram_com