#لرد_سوداگران_پارت_122
صدای در خونه باعث شد سریع از اتاق بزنم بیرون،داشتن پله هارو بالا میومدن
شهلا: به به سلام اقا مرداس خوبی؟فکر کردم حالت بده خاستی دکتر بیاد؟
سرم و فقط براش تکون دادم و رو به پرهام گفتم
_اتاقم نیاز به بازرسی داره
مشکوک بهم نگاهی انداخت و رفت. به شهلا اشاره کردم وارد اتاق ویدا شدیم که رو تخت مچاله شده بود
_این دختر خانم کیه مرداس؟
_زنمه
چشماش اندازه گردو شد و با تعجب زیاد بهم خیره شده بود ،کلافه چشمام و چرخوندم
_داری شوخی میکنی؟تو؟اخه تو و زن گرفتن؟
_شهلا حوصله ندارم برو معاینش کن
_چرا چش شده؟
_تو دکتری نه من
سرش و با ناز چرخوند و به سمت ویدا رفت، کمی باهاش حرف زد دیدم که چشماش و باز کرد و با پریشونی به شهلا زل زد
_نترس عزیزم من دکترم اومدم معاینت کنم
نگاهش متوجه من شد ،اولش متعجب بود ولی بعد نگاهش شد پر از ناامیدی و نفرت شد
از اتاق زدم بیرون و همونجا کنار در وایسادم ،صداشون آهسته میومد، پچ پچ میکردن ولی من نمیخاستم که بشنوم ،کم کم صدای گریه ویدا بالا گرفت.
romangram.com | @romangram_com