#لرد_سوداگران_پارت_101
به رژ لبی که ردش رو کاغذ مونده بود خیره شدم، همرنگ رژ لب زن اطلاعاتی بود که باهاش رقصیدم
نگاه خستم و بلند کردم و به انتهای اتوبان خیره موندم ،کاغذ و مچاله کردم .با آخرین سرعت به سمت خونه میرفتم
در خونه رو باز کردم رفتم تو، همگی تو سالن جمع شده بودن
امین: مرداس کجایی چیشده؟
سرم بشدت درد میکرد و برا خودش ضرب گرفته بود ، خودم و رو مبل ول کردم و سرم تکیه دادم بهش
پرهام :مرداس حرف بزن چیشده؟
_خفه شید
نفسای نامرتبم و با یه نفس عمیق منظم کردم ،کسی حق نداشت منو سرکار بذاره،ولی این ژاله احمق داشت منو به بازی میگرفت
سرم و بلند کردم و به امین زل زدم
_کامی کجاست؟
_یعنی چی؟
_امشب از خط اون برامن پیامی اومد، بخاطر اینکه اطلاعاتی و آشناست پاشدم رفتم تو دل خطر ولی همه چی تله بود
بلندتر کردم تن صدام و داد زدم
_هستی بیا پایین
صدای دوییدنش اومد که با شتاب از پله ها میومد پایین
_چیشده مرداس ؟خونه رو گذاشتی رو سرت
_بتمرگ
romangram.com | @romangram_com