#لرد_سوداگران_پارت_102


شوکه بهم نگاه کرد من هیچوقت کلماتی بکار نمیبردم که اصولم و زیر پام بذاره، ولی امشب فرای تصورم داشت بهم فشار میومد

_کامی کدوم قبرستونیه، هستی؟

_من نمیدونم . چرا انقدر عصبانی مرداس؟

با اعصاب متشنج بلند میشم و به سمت اتاقم میرم .گوشی موبایل قدیمی رو از تو جیب کتم در میارم و تک شماره مخاطبینم و میگیرم ،با دومین بوق گوشی رو جواب دادن صدای زن بود که سعی میکرد خشن بنظر بیاد

_بنال

_بدن پولکی مار

_صبر کن

چندبار بوق خورد گوشی تا مردی که میخاستم گوشی و برداشت

_بله

_باید ببینمت

_بیا جای همیشگی اژدها،حتی مهمونامم منتظرتن

سرسری یه دوش گرفتم رو تخت نشستم سرم خیلی درد میکرد و حالت تهوع بهش اضافه شده بود،مسکنی از تو کشو دراوردم و بدون آب خوردم ،در اتاقم زده شد.سرم و بلند کردم و به در بسته خیره موندم

_بله

صدای ظریفی اومد ،یعنی پرهام بهشون نگفته من نمیخوام تو اتاقم زنی وارد بشه .با بی حوصلگی زیاد بلند شدم و در باز کردم

دست ویدا تو هوا خشک شد به سختی سینی رو تو یه دستش نگه داشته بود ،یه ابروم و تاب دادم و بهش نگاه کردم

_ببخشید مزاحم استراحتتون شدم .........اقا پرهام گفتن اینارو براتون بیارم،دستشون بند بود


romangram.com | @romangram_com