#لمس_خوشبختی_پارت_95
خواستم از جا بلند شم که امیرسام دستشو از روی پهلوش برداشت و دستمو گرفت و به سختی گفت:
-بشین کارت دارم
نگاهی به خونی که از پهلوش می رفت انداختم و با هق هق گفتم:
-سام خون داره ازت میره
سرفه ای کرد و گفت:
-گوش کن به حرفام
با چشمای اشکی به چشماش نگاه کردم که با صدای ارومی به سختی گفت:
-من... من هیچ وقت... هیچ وقت نمی خواستم اذیتت کنم... همیشه ارزوم این بود که خوش بختت کنم... درسا من از تو و بابات کینه نداشتم... دلم گیر افتاده بود که یهو گفتم رضایت نمیدم...
سرفه اجازه نداد ادامه بده، دستشو فشار دادمو گفتم:
-ادامه نده
دوباره سرفه ایی کرد و گفت:
-وقتی دیدم از جونو دل واسه بابات خودتو به اب و اتیش می کشی، وقتی محکم بودتنو دیدم دیونه شدم... نتونستم ازت بگذرم... شرط گذاشتم... قبول کردی... مال من شدی... عذابت دادم... صبوری کردی... دیونه بودم... دیونه تر شدم... اما نتونستن ببینن... با من خوش بخت نبودی... بعد من خوش باش
با گریه و التماس گفتم:
-نه سام تو حق نداری بری، حالا که عاشقم کردی حق نداری بری... سام نخواب... ترو خدا چشماتو باز کن سام... تروخدا
دستاش هر لحظه سردتر می شد باید یک کاری می کردم، تمرکز کردمو سریع از جا بلند شدمو با اورژانس تماس گرفتم و دوباره پیش امیر سام برگشتم، دستشو توی دستم گرفتم و نبضشو گرفتم، نبضش خیلی کند میزد و این نگرانو نگران ترم می کرد، همون طور که دست امیرسامو توی دستم گرفته بودم مشغول ذکر گفتن شدم تا اورژانس از راه برسه...
***
-خانم چرا بهوش نمیاد دارم می میرم از استرس
زن نگاه سردی بهم انداخت و گفت:
-بهتره صبور باشید و بیشتر از این بیمارستانو نزارید روی سرتون، اثرات داروی بیهوشی که بره بیدار می شه
با حرص و ناراحتی گفتم:
-خانم همسر خودتون بودم همینو می گفتید؟، تو شرایط من نبودید که بفهمید
-روزی هزارتا مثل تو میان اینجا اگه قرار باشه همشون اینجوری کولی بازی در بیارن ونظم بیمارستانو بریزن به هم که دیگه واویلا
خواستم جوابشو بدم که شهاب بازومو کشید و گفت:
-ول کن تنت می خاره؟
با دلخوری گفتم:
-مگه نمی بینی چطوری حرف می زنه اصلا شرایط ادمو درک نمی کنن
-خیلی خوب تو اروم باش بعدا می ریم به سرپرستش می گیم، خوبه؟
-اوهوم
-من میرم بیرون یه هوایی عوض کنم حالم خوب نیست
سری تکون دادم و گوشه تخت نشستم، با عشق به صورت پر زخمش نگاه کردمو دست جلو بردمو مشغول نوازش موهاش شدم، یعنی کی این بلارو سرش اورده؟ باید حتما شکایت کنیم، من از اون ادم نمی گذرم...
romangram.com | @romangram_com