#لمس_خوشبختی_پارت_83

امشب با 100 تا ب*و*سه دوماد رو دریاب
حالا که با تو هست م دنیا رو میپرستم
نگی که یکوقت نگفتم عاشقت هستم
تا کی
تا زنده هستم
(عروس مهتاب/فرامرز اصف)
اهنگ که تموم شد همه دست زدن، جلو رفتم و تارارو اروم در اغوش گرفتم و خواستم سر جام برگردم که شهاب دستمو گرفت و گفت:
-یک دورم بامن بر*ق*ص بعد برو بشین
به اعتراض گفتم:
-شهاب
شهاب لبخندی زد و مشغول ر*ق*صیدن شد، بهش چشم غره ای رفتم و همراهیش کردم. اهنگ که تموم شد شهاب برام ب*و*س فرستاد و با اهنگ بعدی با مهرداد همراه شد ، اهسته کنار رفتم و یک گوشه ایستادم که داغی دستیو روی مچ دستم حس کردم با ترس به کنارم نگاه انداختم که...
امیرسام دستمو کشید و به گوشه ای برد مقابلم قرار گرفت و با اخم گفت:
-دو دقیقه رفتم موبایلمو جواب بدم زد به سرت؟
با استرس گفتم:
-همش تقصیر شهاب بود
خشن نگاهم کرد و گفت:
-شهاب برای تو تصمیم میگیره؟ شوهرته مگه؟ رفتی ر*ق*صیدی به درک، شالتو در اوردی اونم هیچی... به لباست نگاه کردی تمام گردنت پیداست
سریع به لباسم نگاه کردم، واااای نه اصلا حواسم نبود که سنجاق کتم شکسته با ناراحتی گفتم:
-اصلا متوجه نشدم باز شده
-اهان متوجه نگاهای مهردادم نشدی نه؟
گیج گفتم:
-نه
دست دراز کرد دو طرف کتمو گرفت و بهم نزدیک کرد وقفسه سينمو پوشوند و با اخم گفت:
-اینا نتیجه راه اومدنامه اگه بهت رو نمیدادم این طوری سو استفاده نمی کردی
با حرص گفتم:
-اصلا از قصد باز گذاشتم الان کتمم در میارم ببینم کی می تونه چیزی بهم بگه
با خشم بهم نزدیک تر شد با چشمای سرخ از عصبانیت به چشمام خیره شد و گفت:
-میتونی امتحان کنی ببینی چه بلایی سرت میارم
برو بابایی گفتمو نگاه ازش گرفتم، کنار گوشم گفت:
-برو خداروشکر کن خونه نیستیم وگرنه ادمت می کردم

romangram.com | @romangram_com